اقدام زيباکلام در دست انداختن علي مطهري و پيشنهاد وي براي جايزه صلح نوبل با گاف همراه بود.

به گزارش
پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از جام نيوز، اقدام زيباکلام در دست انداختن علي مطهري و پيشنهاد وي براي جايزه صلح نوبل با گاف همراه بود.
عصر ايران درباره نامه زيباکلام به سفير سوئد نوشت: اساسا کشور سوئد و سفيرش هيچ ارتباطي با موضوع جايزه صلح نوبل ندارند و ساز و کار انتخاب جايزه صلح نوبل تماما در کميته صلح نوبل وابسته به پارلمان نروژ انجام ميشود و شايد اگر هم نامهاي قرار بود نوشته شود بايد خطاب به سفير نروژ نگاشته ميشد نه سفير سوئد که اساسا ربطي به صلح نوبل ندارد(!)
در همين حال داريوش سجادي مشاور سابق کروبي و از همکاران نشريات اصلاحطلب، مطهري را به قزلآلايي که خلاف موج شنا ميکند تشبيه کرد و نوشت: با انتشار نامه زيباکلام ميتوان به وضوح قطعات پازلي را ديد که طي آن قرار است «علي مطهري» به عنوان يک «پروژه» همان نقشي را عهدهداري کند که پيشتر بر عهده «شيرين عبادي» گذاشته شده بود. پروژهاي که ميتوان آن را «پروژه قزلآلا» ناميد که فرجام محتومش پايان سياسي و اجتنابناپذير «علي مطهري» در سپهر سياسي ايران است.
وي با بيان اينکه از مطهري به عنوان ابزار عليه نظام استفاده ميکنند، نوشت: نقطه مشترک عبادي و مطهري سطح نازل شعور سياسي اين دو در فهم تحولات دنياي سياست بود و هست و همين سادهانديشي بهترين ابزار جهت استفاده ابزاري از چنين اشخاصي است. ظاهرا اکنون نيز قرار است «پردهداران»، مطهري را در قامت يک دون کيشوتي قهرمان به مصاف آسيابهاي بادي بفرستند.
سجادي پيشبيني کرد مطهري نيز سرانجام مانند محمد-ن سياست «پليس بيا منو بگير» را پيشه کرده و اسباب بهجت و عبرت را در فضاي سياست فراهم کند.
در همين حال بيبيسي که پيش از اين از مطهري به عنوان اصلاحطلب جديد ياد کرده در گزارشي اعلام کرد: مطهري را نميتوان نماينده طيف خاصي دانست کما اينکه در مجلس هم موفق به تشکيل يک فراکسيون نشد و نمايندگان حاضر به همکاري با او نشدند.
بيبيسي اضافه کرد: اصلاحطلبان هم نميخواهند به صراحت در کنارش بايستند، چون احساس ميکنند اگر در شرايط فعلي به مطهري پيوند بخورند، ممکن است نظام سياسي با قاطعيت بيشتري با اينها برخورد کند و اين مسير در حال پيشروي، کاملا مسدود شود. الان مسئله اين نيست که مطهري تا کجا ميايستد، مساله اين است که بازيگران سياسي اطراف او که قصد دارند از وضعيت به سود خودشان و يا عليه ديگران استفاده کنند، چه خواهند کرد. به عبارت ديگر، مساله اين است که آيا اصلاحطلبان و دولت روحاني اين مهارت را دارند که از فضاي ايجاد شده توسط مطهري، براي پيشبرد منافعشان مثلا در زمينه رفع حصر و ... استفاده کنند يا خير. بنابراين بهرهبرداري بازيگران سياسي، مهمتر از مقاومت مطهري است.
يادآور ميشود پس از جلاييپور عضو مرکزيت حزب منحله مشارکت که گفته بود دعا ميکنم روزي شجاعت علي مطهري را پيدا کنم، عطاءالله مهاجراني رئيس اتاق فکر فتنه سبز در لندن نيز در سايت جرس مدعي شده «واقعي
مصلحتها از راه ميرسند. سايه سنگين هزينههايي که بايست پرداخت، فضا را تاريک ميکند و بسياري در سکوتي سرد، بر آن چه ميگذرد؛ مينگرند. در اين سرما و تاريکي و سکوت وقتي فردي مثل علي مطهري از مهمترين تريبون کشور سخن ميگويد، و حتما ميداند که از هر گوشه و کناري بر او خواهند تاخت... بياختيار با خود ميگويم او ديگر يک فرد و يا تنها نماينده مجلس نيست، انساني است که در اين زمانه عسرت، نماد مروت و مردانگي و پاکبازي است(!)
مهاجراني پس از ايجاد حرمسرا در داخل و فريب چند زن سادهلوح که منجر به شکايت آنان شد از کشور گريخت و به همکاري با بيبيسي انگليس و آلسعود پرداخت.
بازگشت گاه به گاه و تند و تيز مهاجراني به عرصه سياست و شيرين کاري آخر وي براي شير کردن علي مطهري در حالي است که مهاجراني به هنگام حضور در ايران گفته بود حضور در صحنه سياست محصول شير خر خوردنش بوده و ديگر به اين عرصه باز نميگردد.